نتایج جستجو برای عبارت :

غربت خوبه یا بد؟

میدونید،اصلن تصور اینکه یه جا باشم که دست هیچ آشنایی بهم نرسه و از همه جمع ها و دورهمیا دور باشم ،صد سال یه بار کسی نتونه پاشو خونم بزاره،دقت کنید حتی تصورشم روحمو ارضا میکنه!!!
بعد با من راجب غربت صحبت میکنی؟لعنتی من شبا میخوابم که رویای غربت ببینم
دقیقا اون لحظه اى که از شدت دردها! به خودت میپیچى و به زمین و زمان فحش میدى، به خودت میگى خوب چشماتو باز کن! غربت اینه.. غربت اینجاست.. درست جایى که وسط اشکهات باید سرت تو بغل مادرت باشه نه لاى این بالش و پتوى سرد اونم این سر دنیا..
❆ #غربت:
 
این را باور کن که غربت اماز پشت دری آغاز می‌شودکه از آن بیرون می رویبی توخانه گوری است تاریکو من در غربتی غریب گرفتار
 #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)#شعر_سپکو@ZanaKORDistani63سپکوسرای میخانهکانال شعرهای سپکو(سپید کوتاه) سعید فلاحی(زانا کوردستانی)https://t.me/sepkomikhanehhttps://www.instagram.com/zanakordistani?r=nametaghttp://mikhanehkolop3.blogfa.com
اگه این سوال رو ازم بپرسید میگم بستگی داره.
یه روزهایی که میری تو پیله ی تنهاییت و نمیخوای کسی کنارت باشه، غربت خوبه... روزهایی که با شهر و فرهنگش آشنا میشی خیلی خوبه، مثل یه دنیای جدیده که هی کشفش می کنی و تموم نمیشه.....
اما نگم از بقیه ی روزها....
روزهایی که مریض میشی و همسرت هم سرکاره و کسی نیست برات سوپ داغ بیاره و ازت پرستاری کنه.... روزهایی که دلت خونه ی بابا رو میخواد و نمیتونی بری، فقط زل میزنی به تقویم و روزهای ندیدنشون رو میشماری..... روزهایی
 
ناگزیر از سفرم بی سرو سامان چون باد
به «گرفتار رهایی» نتوان گفت آزاد
 
کوچ تا چند؟ مگر می شود از خویش گریخت
بال تنها غم غربت به پرستوها داد
 
اینکه مردم نشناسند تو را غربت نیست
غربت آن است که یاران ببرندت از یاد
 
عاشقی چیست؟ به جز شادی و مهر و غم و قهر؟
نه من از قهر تو غمگین، نه تو از مهرم شاد
 
چشم بیهوده به آیینه شدن دوخته ای
اشک آن روز که آیینه شد از چشم افتاد
 
فاضل نظری
سلام
 
دلم برا اینجا تنگ شده بود 
فکر کنم یک ماهی هست که نیومدم  
ده روز نبود که از کاشون رفته بودم ولی الان که اومدم انگار داخل دانشگاه احساس غربت میکنم نمیدونم چرا هنوز میرم کارگاه تا آروم بشم 
دلیل این دل آشوبی و غربت و نمیتونم درک کنم ولی خب چرا  شایدم بدونم 
وقتی ببینی همه آماده کربلا میشن ولی تو......
 
دلم هلاک نگاه آقاست
حسین جان ........
 
آقا جان دلم و میشکونن  پارسال از غربت اربعین  دستم به کاری نمیرفت ولی دلخوشیم جامعه بود 
ولی الان واقع
گاهی آدم فقط متاسف میشه.
 
تو خودتو ازون ورژن دوست داشتنی، سالم، چشمای زیبا و دلربا، تبدیل کنی به یه پیرمرد ک همه استخوناش زده بیرون و حال ادم به هم میخوره نگاه کنه؟
 
فقط چون میخوای رژیم بگیری و چون توی غربت هیچی نداری انجام بدی پس چی بهتر از این؟
نمیدونم!
چقدر خوبه که با تو رفیقم:) 
چقدر خوبه صاحب کللل دنیاااا عاشق منه :)
چقدر خوبه که همه چیز این دنیا برای رسیدن من به بهترین ها خلق شده:)
چقدر خوبه همه اتفاقات دنیا طوری رقم میخورند که قوی بشم برای اهداف و آرژوهام:))
چقدر  خوبه ادمای اطرافم مهربونن و دوستم دارن:)
چقدر خوبه که قدرت بخشیدن و گذشت کردن رو دارم:)
چقدر خوبه که تورو دارم ،تویی که همیشه بهترین ها رو برای من میخوای:) 
 
خدایا شکرت برای همههه چیززززاییییی که درکشون میکنم و درکشون نمیکنم:))
هادی اگر توییکه کسی گم نمی‌شود... . غربت حرم شما جای خود... اصلا بگویم روضه‌ی مکشوفولی این غربت، حس ناب عجیبی دارد...وارد حرم که می‌شویم انگار نگاهی تو را می‌کشد سمت خودش...نگاهی با آوای پیش بیا... اینجا برای تمام بغض‌های تو، آغوش ضریح باز استبرای حرف‌های فروخورده‌ات گوش شنوایی هست... . خب حالا با کیلومترها فاصله چاره‌ای نیست مگر اینکه چشم‌هایمان را ببندیم و دلمان را راهی کنیم...
گاهی حرفهایی هست که توی دل آدم سنگینی میکنه و دلت میخواد با یکی در میون بذاری که دلت آروم تر بشه. خودت آروم تر بشی. و هر گوشی پیدا نمیشه برای شنیدن اونا و هر چشمی برای خوندنش. چه خوبه که آدم حرف بزنه. تا آروم تر بشه. تا سبک تر بشه.  چه خوبه که میشه نوشت.
برای تحویل لیست غایب ها رفتم پایین که دیدمش. اسما، دختر درونگرای خوش چهره ای که ترم پیش شاگردم بود. برای این که زود برگردم به کلاس عجله داشتم اما وقتی بهم سلام کرد ی لحظه مکث کردم و براش با لبخند دست تکون دادم. پنج دقیقه بعد از اینکه به کلاس برگشته بودم، در زدن. فکر کردم از همون غایباس که با تاخیر اومده ولی وقتی در رو باز کردم مسئول موسسه رو دیدم که اسما رو آورده دم کلاس من. گفت «میگه تیچرش شمایین». بهش که نگاه کردم چشاش پر اشک بود. بغلش کردم و گفت
چقدر خوبه که خوشحالم و حالم خوبه :)
چقدر خوبه که کنارت فوق العاده میگذره :)
چقدر خوبه که اینقدر دوستم داری :)
چقدر خوبه که مواظبمی :)
خدا، خدا، خدا، دلم میخواد با تموم کلمه های دنیا صدات بزنم، من با تو زندگی میکنم، تو جز جز وجودم نقش بستی،من احساست میکنم، من میبینمت، خدای مهربونم، ممنونم، ممنونم، ممنونم بخاطر همه چیز :) مرسی که هر دقیقه نبات رو امتحان میکنی، مرسی که به نبات یاد دادی برای همه آدما آرزوی سلامتی و خوشبختی کنه، مرسی که قلبمو بزرگ و م
الان درست چهار سال و نه ماه میشه که نتونستم بیام به دیدارتون .
نتونستم با پای جسمم داخل رواق‌هاتون قدم بزنم، نتونستم با چشم سرم ضریح و گنبدتون را ببینم...اما تا دلتون بخواد با پای دل راهی حرم‌تون شدم... هر وقت حس غربت گرفتم با حضور قلب بیشتری سلامتان دادم سلامی که من بیچاره از شنیدن جوابش عاجزم اما مطمئنم جوابی داره... هر وقت سلام دادم دیگه غربت واسم رنگ باخت ...آغوش شما که دور و نزدیک نداره... سایه لطف و کرمتون که مسافت نمیشناسه.
هر وقت دلم تنگ می
دیروز خانمی زنگ زد دفتر و گفت با رییس کار داره ، رییس مثل همیشه نبود 
بهش گفتم ایشون تشریف ندارن و خانمه گفت بهشون بگین کریمی زنگ زد و گفت با این شرایط من نمی تونم کار کنم براتون 
گفتم برا چه کاری صحبت کرده بودید؟ 
شغل من !!
خیلی ناراحتم، به پولش احتیاج داشتم و دارم .کاش من یه سال دیگه هم اینجا کار کنم 
کارش خوبه، ساعت کاریش خوبه، جاش خوبه، حقوقش خوبه ... چرا آخه؟!!!!!!!!!!!!
بیشتر کار کنم؟ یه کم کندم این رو قبول دارم ولی این که بره پی نیروی جدید رو قبو
گاهی اوقات این واژه‌ها هستن که احساسات آدم رو گسترش میدن
 مثلا وقتی تو خلوت خودت تنها میشی،حس میکنی یه باری روی قلبت سنگین شده
ولی فقط همینه،یه حس غم عجیب
اولین بار وقتی این حس سراغ آدمی میاد،به دنبال دلیل این حال ناخوش میگرده
تا به کلمه‌ای میرسه که بهش میگن غربت
«غربت» درجه عمیقی از دلتنگیه و «غریب» آدم تنها و جامونده است
غربت مفهوم تنهایی و دلتنگی رو چند برابر میکنه
من بهش میگم جادوی کلمات
وقتی که یک کلمه به یک حس معنایی ده برابر میده...
یکی از دوستان راجع به مدینه و غربت امام حسن پست گذاشته. یاد خاطره خودم افتادم.
سال ه‍شتاد و نه.
حدود ۱۲۰ تا جوون در قالب یک کاروان همسفر بودیم.
سه روزی بود که مستقر شده بودیم و راه هتل و حرم رو می رفتیم و میامدیم.
اما دریغ از یک قطره اشک.
هیچ کس حالش خوب نبود، همه یک غم بزرگ داشتن و غربت اونجا اجازه نمی داد حتی گریه کنند.
همه دوست داشتند اونجا رو ترک کنند و هرچه زودتر بر گردن ایران.
مدیر کاروان که وضعیت رو دید، از یک خطیب محترم دعوت کرد تا برای بچه
همیشه که به خوشی نیستزندگی شبهای غم هم داره ... تنهایی ... غربت
میون یک جهان ، خودت رو بیگانه دیدن 
حتی زخم خوردن از نزدیکانت
و بعضی شبهاش... وقتی دیگه هیشکی نیست
و در این لحظه سردمه ... هوا خوبه ها ولی من سردمه و اتفاقا عمدا دارم پست می نویسم که یادم بمونه
راستی برای اولین بار توی عمرم سرگیجه ی واقعی رو تجربه کردم.وقتی حتی با بستن چشمهات هم همه چیز میچرخن و میچرخن
همه چیز تو ذهنمه و هیچی نیست..و جمله اخری که میتونم بنویسم خطاب به مادرمه که خوشحالم ا
حال و هواتو دوست دارمحال و هوای شب توی کویر رو داره وقتی گرم صحبتم
حال و هواتو دوست دارم
حال و هوای بعد از ظهرای پاییزی بعد از مدرسه رو داره
حال و هواتو دوست دارم
مثل ساعتای چهار بهاره که توی چمن زار نشسته باشم پیش رفیقام
حال و هواتو ذوست دارم
مثل نگاه کردن به دختر با تموم دوست داشتنشه
حال و هواتو دوست دارم 
اگه قراره بعدش شباش شب پاییز بشه و روزاش بی فروغ مثل زمستونحال و هواتو دوست دارم
اگه قراره بعدش هزار بار تیکه تیکه شم و دوباره بی میل به زن
من بی تو در غریب ترین شهر عالممبی من تو در کجای جهانی که نیستی؟
 
غلامرضا طریقی
 
اصولا تنهایی و غربت صرفاً به دلیل نبودن آشنا و همشهری در اطراف آدمی نیست. از نظر من غربت یعنی نبودن شخص یا اشخاصی که با تو عجین شوند، تو را بفهمند و شبیه به تو باشند حتی اگر خیلی به آنها نزدیک نباشی. در این شهر و آدمهایش که در حالت عادی‌ هم غربت از سر و رویش می‌بارید، ویروسی آمده که آن را در غریب‌ترین حالت ممکنش قرار داده. رسانه‌ها خبرهای دردناک پخش می‌کنند. شهر
متن آهنگ خوبه همه چی بهزاد لیتو
گاهی اوقات تنگ میشه دلمتا زندگیم دوباره باهات رنگ میشه یه کمبی تو‌ سخت میشه برمتو‌و این شهر هر شب با سرگیجه ولمتو بودی میگفتی همه چی خوبهپس بگو دعواها سرِ چی بوده؟نمیخواد باشه با منِ دیوونهتا بازی خوبه میره بده میمونهآره بیخی بزن به چاک
ادامه مطلب
ماه بالای سر آبادی است اهل آبادی در خواب روی این مهتابی خشت غربت را می بویم باغ همسایه چراغش روشن من چراغم خاموش ماه تابیده به بشقاب خیار به لب کوزه آب غوک ها می خوانند مرغ حق هم گاهی کوه نزدیک من است: پشت افراها سنجد ها وبیابان پیداست
ادامه مطلب
کتاب لبخند در غربت نویسنده: بیژن کیانی انتشارات: موسسه فرهنگی پیام آزادگان
کتاب لبخند درغربت : آزاده که باشی در بند هم لبخند از لبت نمی رود…
 
کتاب لبخند در غربتنویسنده: بیژن کیانیانتشارات: موسسه فرهنگی پیام آزادگان
بریده کتاب:
حسین آهسته لب هایش را باز کرد وبه سختی گفت: پس خداحافظهر دو جور دیگری این کلمه را گفته بودند گویی این بار معنای دیگری داشت آهسته سرش را برد بیخ گوش حسین وگفت: (لبخند بزن بسیجی فکر کن صدام مرده)
 
‏غربت همین دلی است که می‌گیرد
چون کودکان بهانه‌ی دستت را...
عبدالمهدی نوری
سلام بر خوبان دوعالمخوب هستین ؟ عرضم به حضور مبارکتون که دل تنگتون بودم در جریان بودین من منتظر بودم آبان ماه و تمام عواملش همه ختم بخیر بشن و با خیال راحت بیام کنارتون یه سینی چایی بریزم بشینیم دور کرسی و گل بگیم گل بشنویم که ییهو بنزین گرون شدُ :/ نت رفت :/
خلاصه 
بیاین از خودتون بگین ازین ده روزی که گذشت :))) 
تا از قلم نیفتاده
حکومت آذر ماهی ها رو تبریک میگم ، خوش بد
بابام: محدثه حالش خوبه؟
خواهرم: آره، امروز باهاش حرف زدم. خوبه.. چرا؟ چی شده؟
بابام: نه،حال روحیش.. منظورم اینه که از خوابگاه اومده بیرون، خونه داره، دیگه خوبه؟ اذیت نمیشه؟
خواهرم: آره بابا، خیلی خوبه.. خیالتون راحت.
 
من: کاشکی انقد باهات صمیمی بودم که میتونستم بگم دمت گرم که انقد هوامو داری و با اینکه من هیچی نمیگم، خودت همه چی رو میدونی..
نام کتاب: #سرباز_کوکی_ها | نویسنده: #مجید_همتی_متین | انتشارات: #نیماژ | ۱۲۴ صفحه.این کتاب حقیقتِ تلخِ زندگیِ سربازان است. روایت انسان های مهجوری که غربت هر یک پهنه ای به وسعت و بلندای یک تپه را می پوشاند و هر لحظه شان مثل لحظه ای پیش و لحظه ای پس از آن است. انسان هایی که در مدار غربت خود انگار آدمکی کوکی مدام به تکرار یک عادت گرفتارند. برای آنان حقیقت چون برف براق و سوزان است و عشق خواب خوشی که هرگز آن را نمی بینند..برشی از کتاب:سوت که نواخته می شود چ
اوضاع کوچ خوبه و من دارم بهترین حالتهای اینروزا رو تجربه میکنم، بدون فکر و خیال الکی و بدون دلیل، واقعا فاصله گرفتن از فضای مجازی و برنامهای چتی مختلف حال ادمو خوب میکنه، منکه حسابی راضی ام و دارم با جون و دل باشگاه و کلاس زبانمو میرم و وقتمو صرف درسم میکنم، جایی که واقعا باید، وقت میذارم و زندگیمو میگذرونم، از خودم و تصمیماتم راضی ام خیلی خوبه که حسم خوبه:-)
اوضاع کوچ خوبه و من دارم بهترین حالتهای اینروزا رو تجربه میکنم، بدون فکر و خیال الکی و بدون دلیل، واقعا فاصله گرفتن از فضای مجازی و برنامهای چتی مختلف حال ادمو خوب میکنه، منکه حسابی راضی ام و دارم با جون و دل باشگاه و کلاس زبانمو میرم و وقتمو صرف درسم میکنم، جایی که واقعا باید، وقت میذارم و زندگیمو میگذرونم، از خودم و تصمیماتم راضی ام خیلی خوبه که حسم خوبه:-)
کم عمق آدام هرست گوش میدهم و بروکلین می بینم و جسمم انگار پر از نور شده و احساساتم شفافند.
سارا برای دوری برادرش صادقانه، صمیمانه و غمین نوشته و می دانم موقع نوشتن گریه کرده است. برایش بغض میکنم، برایش چانه ام می لرزد و قطره های اشک روی گونه هایم سُر میخورند.
دوری سخت است و غربت سخت ترش میکند.
من می گویم وطن یعنی جایی که دل آدم آرام باشد، دل آدم خوش باشد.
وقتی کسی که دوستش داری می رود رو به غربت، دیگر آرام نمیگیری، دیگر کمتر دلت خوش است و انگار هر
روضه اصحاب چیست؟ نویسنده: سیدعلی اصغر علوی انتشارات: بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق
روضه اصحاب چیست؟ : روضه اصحاب روضه غربت امام بود. امامت را غریب نگذاری…
 
روضه اصحاب چیست؟نویسنده: سیدعلی اصغر علویانتشارات: بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق
معرفی:
هر کسی که بر زمین می افتاد حسین فاطمه شتابان خودش را بالای سر او می رساند. روضه اصحاب روضه غربت امام بود. امامت را غریب نگذاری…
بریده کتاب:
درروز عاشورا عده ای ازقبل صحنه ها را تخمین نزده بودند و
میلاد سایمون غربت
دانلود آهنگ جدید میلاد سایمون به نام غربت
Download music Milad Saymoon – Ghorbat
دانلود با دو کیفیت ۱۲۸ و ۳۲۰ و لینک مستقیم به همراه متن آهنگ
دوست دارم دوست دارم چرا انقدر بی رحمی
تشنه محب عشقم چقدر منو نمیفهمی
برات هرچی که بد بودم ببخشید ای گل نازم
 
ادامه مطلب
چند ماهی هست که از محیط وبلاگ دور بودم.. ولی خب.. بازم برگشتم..
حالا چی میخواستم بنویسم..
یه نکته کوچیک و جالب..
این خوبه که با اینکه نمیتونیم از خیلی ها خبر داشته باشیم ولی میتونیم تو پروفایلشون ببینیم خورده Last seen recently...
و این نشون میده هنوز هستن و میان و میرن..
 
نقش های زندگی آنقدر متفاوتند آن هم در لحظه که گاهی گم می شوی در تغییرشاناما خوبیش اینه که موقت هستنهمه موقت ها هم بد نیستنمثلا درد موقتش خوبهغم و غصه موقتش خوبهدلخوشی هم حتی موقتش خوبهدلتنگی موقتش خوبهولی دلتنگی مگر موقتی می شه؟! دلتنگی انگار همیشگیه، مثل یک زخم کهنه؛ گاهی درد میکنه گاهی ساکت می شه گاهی سرباز می کنه  گاهی ... مثل همون آتش زیر خاکستر.... تظاهر کردن هم همیشه بد نیستمثل تظاهر به خوشحالیتظاهر به آرامشتظاهر به همه چی آرومهتظاهر ب
من بی خیال ناله ایران نمیشوم
بسم الله الرحمن الرحیم
من بی خیال ناله ایران نمی‌شوم
من بی خیال ناله مادر نمی شوم
من بی خیال مرگ وقفس درحصار قبر
من بی خیال حبس نفس ها نمی شوم
از من رسید هرچه رسید از فشار در
من بی خیال مدفن زهرا نمی‌شوم
افسانه نیست قصه سیلی به کوچه ها
من‌بی خیال پهلوی مادر نمی‌شوم
از من بخواه
سر بنهم زیر پای دوست
من بی خیال آنچه تو خواهی نمی‌شوم
در بندگی توست عشق و سروری
من بی خیال قنبر مولا نمی‌شوم
من باغبان غرورم درین دیار
من
دانلود آهنگ جدید هر چی آرزوی خوبه مال تو -احسان خواجه امیری به همراه پخش آنلاین و متن آهنگ و کد آهنگ و دانلود لینک مستقیم
Download New Music Ehsan Khajeh Amiri Har Chi Arezoo KHoobeh Mal Too

متن هرچی آرزوی خوبه مال تو
هرچی آرزوی خوبه مال تو هرچی که خاطره داری مال من اون روزای عاشقونه مال تو این شبهای بیقراری مال من منم و حسرت با تو ما شدن تویی و ... متن آهنگ غریبانه.
دانلود آهنگ محمد اصفهانی هرچی آرزوی خوبه مال تو
انلود آهنگ هرچی آرزوی خوبه مال تو از محمد اصفهانی با کیفیت 320 و
+ نگا پارسال چقد بد بود امسال چقد خوبه نه؟ دیگه کنکور نداری
- ن بابا. خیلی هم اینجوری نیست، پارسال حداقل ذوق داشتم
+ ینی چی؟
- پارسال فک میکردم دکتر شدن خیلی خوبه اما الان میفهمم اونقدرام خوب نیس

#آناتومی زیبا
# پاس خواهم شد یا نه؟ مسئله اینست
کشیکم...کمیل زنگ زده به قول خودش حال گیری(گرفتن حال،پرسیدن احوال)...گفتم دارم درس میخونم گفت خاک بر سرت انقدر بخون تا عاقبتت بشه مثل سهیل...گفتم چکار بچم سهیل داری?از خدات هم باشه به جایی که سهیل هست برسی...گفت برووو بابا!!باهاش حرف میزدم گفتم برنامه ات چیه واسه آینده?گفته خسته ام.ته اینهمه تلاش و تلاش و تلاش چی شد?تنهایی تو غربت...گفته میخوام برگردم ایران.دلم میخواد یکی تو زندگیم باشه،ازدواج کنم،دوستم داشته باشه،بچه دار بشم،رنگ آدمیزاد زندگی کن
بابا میگه دارم به این فکر میکنم تو تعطیلات بتونی کل آیین دادرسی کیفری رو حفظ کنیو بذاری کنار!
میگم بابااااا به خدا خستم...
الان عروسیه تو دلم که تعطیل شده دو روز ریخت این کتابا رو نمیبینم...
میگه برات متاسفم!
....
حالا خوبه من دیروز داشتم تو تب میسوختما....یه امروز حالم خوبه این صحبتا شروع شده...
هرکی این پستو خوند یه قول بهم بده اینجا یا تو یه دفتر شروع کنید
یه لیست بنویسید که هر سطرش با این کلمه شروع شه:
چقدرخوبه که...
چقدر خوبه که میتونم هنوز بخندم وبخندونم:D 
چقدر خوبه که خانوادم رو دارم
چقدر خوبه که کلی دوست باحالو دوست داشتنی دارم;) 
چقدر خوبه که کودک درونم هنوز شیطونی میکنه:P 
چقدر خوبه به آینده امیدوارم:) 
چقدر خوبه که....
شما بگید؟
بیاید قدر خوبیاوداشته های زندگمونو بدونیم:) 
قطعا غم ودغدغه وجود داره ولی تمرکز روی نکات مثبت وداشته
مامان رفته بود بیرون.لامپا خاموش بود. 
فائزه گفت: یه آهنگی بذار که هم دختر بخونه توش هم پسر.
رفتم روی پلی‌لیست ریوردیل. قسمت شونزده فصل سه. Big fun رو پلی کردم و چهار دقیقه دور خونه چرخیدیم و چرخیدیم و چرخیدیم، اون قدر که دیگه داشتیم می‌پختیم و دور تند کولر هم جواب نمی‌داد.
آره، آتش‌بس خوبه، آشتی باشیم خوبه، زبون‌درازی نکنه خوبه. 
خوبه که مامان نباشه و یک ساعت و نیم بچرخیم و لامپا خاموش باشه و فکر کنیم که خوشحالیم، حتی با این که دستش زخمی شده و
خیلی خوب پیش رفتم. شمردم دیدم حدوووداً 53 کیس دیگه اونم فقط در کتاب گریم باقی مونده و تا بحال 67 کیس (باز هم فقط کتاب گریم) رو نوشته ام.
زندگی هم بد نیست... همه چیز داره کم کم خوب پیش میره. نمیدونم خیلی چیزها رو میتونم اینجا بنویسم یا نه. ولی اوضاع خوبه. خدا رو شکر میکنم.
واژه ی "غربت " برام یه احساس متضادی داره ، از طرفی با وجود حق انتخاب گزینه نزدیک و دور، با پافشاری تمام کیلومتر ها فاصله رو انتخاب کردم‌، اکثر اوقاتم خیلی راضیم از شرایط جدیدم و در زمان حال زندگی میکنم و تازه فهمیدم زمان حال اصلا چی بوده که من یک چهارم قرن عمر بی خبر بودم !اما غافل از اینکه کوچیک ترین خاطراتی از گذشته در این اثنای شلوغی ها برام یادآوری بشه !وای لعنتی حتی اون لحظه دلم برای " آدمای که ازشون متنفرم" شدیدا مچاله میشه !
این حس ها رو در
واژه ی "غربت " برام یه احساس متضادی داره ، از طرفی با وجود حق انتخاب گزینه نزدیک و دور، با پافشاری تمام کیلومتر ها فاصله رو انتخاب کردم‌، اکثر اوقاتم خیلی راضیم از شرایط جدیدم و در زمان حال زندگی میکنم و تازه فهمیدم زمان حال اصلا چی بوده که من یک چهارم قرن عمر بی خبر بودم !اما غافل از اینکه کوچیک ترین خاطراتی از گذشته در این اثنای شلوغی ها برام یادآوری بشه !وای لعنتی حتی اون لحظه دلم برای " آدمای که ازشون متنفرم" شدیدا مچاله میشه !
این حس ها رو در
به خواهرم میگم یه چیز خوش‌حال کننده بگو میگه فردا عروسیه. چند ساعت پیش داداشم زنگ زد گفت بهار کجایین؟ گفتم کیلومتر ۳۲۷ رشت. گفت نه اسکل یکم دقیق تر! گفتم خب کیلومتر ۳۵ آمل. رسیدیم بالاخره. دوست دارم این مهمونیارو. نه غذاشو نه تجملات و نه دستپخت و نه هر چیز دیگه‌ای. از جون و دل بودنشو دوست دارم. یه وقت هست یکی ده مدل غذا میذاره جلوت ولی توانش ۳۰ مدل بوده، یه وقتم هست یکی فقط نون پنیر آورده ها، ولی میچسبه به جون آدم. قضیه‌ی این مهمونی‌ها هم همینه.
تو این پست میخواییم بهترین سایت های نقد بررسی را با هم بررسی و معرفی کنیم.
سایت بهترین:
سایت بهترین یکی از سایت های مطرح در زمینه نقد و بررسی انواع کالای تجاری است و برای شما
بهترین کالاهای موجود را پیشنهاد میدهد و با بررسی دقیق مناسب ترین انتخاب را خواهید داشت
در ادام به معرفی سایت دیگر میپردازیم
سایت کدوم خوبه:
سایت کدوم خوبه نیز یکی دیگر از سایت های نقد و بررسی در زمینه کالا است و به شما نشان میدهند که کدام کالا خوبه و باید خریداری کنید سا
وردی، جادویی جنبلی جهت خوب شدن حال هوا، اگه سراغ دارید خریداریم :|
یعنی بابای ما رو درآوردم.
قشنگ هی از طبقه‌ی دوم به حیاط، نیم ساعت فوقش کاشتن بذر و این چیزا، بارون، دوان داون همه‌ی وسایل رو جمع کردن و دویدن به طبقه‌ی دوم.
نیم ساعت بعد هوا خوبه
و دوباره همه‌ی اون سطر مذکور تکرار می‌شه
نیم ساعت بعد هوا خوبه
و دوباره...
خدایا، به این بنده‌ی بدبختت رحم کن :((
عشق و دوری را خدا تقدیر کرد حکمتش بوده ولی با جبر کرد جسم خاکی را فراقت پیر کرد چون کنم وقتی که نتوان صبر کرد ? چشمت آنطوری به قلبم تیر کرد نیشتر گویا ز چنگ ببر کرد چشم چون نقش تو را تصویر کرد این دلم در گریه کار ابر کرد دل بسی ناله ی بی تاثیر کرد دور شد غربت مرا در قبر کرد ...
جای تو گوشه ی دل منه از تو دوره دست همه هرچی یادمه♪ ♥‿♥ ♪با چشات میریزی شهرو بهم تو کاری کردی با دلم انقد عاشقم♪ ♥‿♥ ♪تو منو دیوونه کردی شیرین تر از عشق چه دردی کارته دیوونه کردن که همه دورت بگردن♪ ♥‿♥ ♪با چشات زل بزن توی چشام دیوونه شو برام با تو خوبه حال و هووام♪ ♥‿♥ ♪دیوونتم میدونی خودتم من که عاشقتم مث پروانه دورتم♪ ♥‿♥ ♪با چشات زل بزن توی چشام دیوونه شو برام با تو خوبه حال و هووام♪ ♥‿♥ ♪دیوونتم میدونی خودتم من که عاشقتم مث
​​​​​​     
وقتی مشکی مد باشه،خوبه . . .
وقتی رنگ مانتو و شلوار باشه، خوبه...
وقتی رنگ عشقه، خوبه . . .
وقتی رنگ کت و شلوار باشه؛خوبه . . .
وقتی رنگ لباس مهمونی باشه،خوبه ...
اما . . .
وقتی رنگ چادر من مشکی شد . . .
بد شد!اخ شد! . . .
افسردگی میاره . . .
اون موقع . . .
بعضی آدم ها . . .
دنبال حدیث و روایت میگردن . . .
که بگن مشکی مکروهه.
 
 
 
 
                                      
 
 
 
اما فائقه... 
فائقه ششمه... هر وقت بگه خانم شما خیلی شبیه خانم مهدوی هستین، میفهمم تو ذهنش یه معلم خوبم... 
امروز که رفتم سر کلاس نه رنگ و روش خوب بود نه چشماش...
اولش گفت جسمیه، خوبم خانم ولی نبود... معلوم بود... 
یکم که گذشت، رفت بیرون و برگشت، دوباره که پرسیدم خوبی؟ گفت خانم بعدا باهتون حرف میزنم و من منتظر شدم بشینم پای حرف‌هاش...
.
دستمو انداختم دور گردنش، باهم راه رفتیم و حرف زد...
میدونی من هیچی نداشتم بگم... اصلا غمم شد از حرفش... فقط گوش دادم به ح
یه حال خوبی دارم. 
هنوز تیم‌مون تکمیل نشده، هنوز درگیر مصاحبه‌های خسته‌کننده و وقت‌گیریم و کلی هنوزهای دیگه. ولی حال‌مون خوبه. می‌دونم باید چی کار کنم، شرکت آرومه، هوا خوبه، اتاقم نورگیره، یه هم‌اتاقی خوب دارم، صدای آب میاد، گلام سبز و خوشحالن و یه شنبه‌ی قشنگ رو شروع کردیم. خیلی قشنگ..
#کارنوشت
دانلود آهنگ وقتی دلگیری و تنها از ابی کنسرت
دانلود آهنگ غربت ابی کیفیت 320
دانلود آهنگ وقتی دلگیری و تنها با کیفیت 320

وقتی دلگیری و تنها متن


کلیپ کنسرت ابی وقتی دلگیری و تنها
وقتی دلگیری و تنها آکورد
دانلود آهنگ غربت ابی لایو

وقتی دلگیری و تنها شهرام صولتی
خانم "هاجر سجاد " یه لایو گذاشتن داخل صفحه شون با عنوان "تاثیر افکار ما بر رفتار ما " فکر کنم دیدنش مفید باشه :)
 
؟ قالب خوبه؟ یا روشن بشه(همون قبلی)؟
حالتون خوبه؟ چقدر آروم و کم حرف شدید؛ نگرانتونم :(  ان شاءالله در دنیای واقعی فعال و شاداب باشید :)
چون خودم نمی نویسم حس کردم روا نیست چیزی بگم تا  این لحظه :)
 
 
*پست موقت
خب تصمیم گرفتم یکم از این ماه اول اینترنشیپ دوم در آلمان بنویسم. راستش یکم پشیمونم که از ماه های آخر سنگاپور و تنها زندگی کردن کم نوشتم، چون الان خیلی حس و حالش یادم نیست ولی یادمه چیز خیلی متفاوتی بود و شاید دیگه برام پیش نیاد. و اما اینترنشیپ مکس پلانک. که چقدر متفاوته.
اولا که اینجا همه چیز متفاوته. برعکس سنگاپور که اواخرش تنهایی مطلق رو تجربه میکردم اینجا اینقدر دوست و برنامه‌ و سفر هست هر هفته که نمیرسم انتخاب کنم. روح کودک بازیگوش درونم
هیچوقت انقدر علنی از رفتن ننوشته بودم.
از دیگر تحمل نکردن ام.
از غمی که شبیه چاقو از درون مرا می‌خراشد.
فکر میکنم باید رفت، باید در اوج بی‌رحمی، به تک تک خاطراتت و آدم هایی که دو سال را گذرانده ای در کنارشان نگاه کنی، گریه نکنی، بغض نکنی، نگویی دل تنگتان می‌شوم و بروی.
باید بی رحم شد. ۱۹ سال و خورده ای را لبخند زده ای، پا به پای غم آدم های مهم زندگی ات  گریسته ای، دلتنگ شده ای، صدها بار در نوت گوشی ات، سررسیدت نوشته ای اما لعنتی تو باید مهربان ب
از حاصل عمر به‌هدر رفته‌ام ای ‌دوستناراضی‌ام، اما گله‌ای از تو ندارم
در سینه‌ام آویخته دستی قفسی راتا حبس نفس‌های خودم را بشمارم
از غربت‌ام این‌قدر بگویم که پس ‌از توحتی ننشسته‌ست غباری به مزارم
ای کشتی جان! حوصله کن می‌رسد آن‌ روزروزی که تو را نیز به دریا بسپارم
شعر بهداشت
برای ما بچه ها
یه دوست خوبه بهداشت
باید که دوست خوب و
توی خونه نگه داشت
مسواک و حوله باید
چرا باشه همیشه؟
هرکس اینو بدونه
هرگز مریض نمیشه
قبل از غذا می شوریم
دست و با آب و صابون
تا میکروبا نباشن
کنار سفره مهمون
برای ما بچه ها
یه دوست خوبه بهداشت
دوستی که رو لبامون
گلای خنده می کاشت
از سرِ شب، غربت و دلشوره ام بسیار شدغصه ی یک عمر، بین سینه ام انبار شدخواب بودم، غافل از احوال خود، تا ناگهانبا صدای ناله ای محزون، دلم بیدار شدناله می فرمود: یا عَطشان... بُنیَّ یاحسیناز همین ناله، دو چشم عرشیان خونبار شدچشم وا کردم لباسی غرق خون دیدم به عرشتا نظر کردم بر آن، از گریه چشمم تار شدآی نوکرها میان سجده، شکر حق کنیدباز هم ایام خوبِ نوکری تکرار شدپیرهن مشکیِ ما تعظیم راه کربلاستعلتش این است در چشمانِ دشمن، خار شدنام شیرینت، رسولِ
یکی امروز گفت باز خوبه تو این شرایط، کنکوری نیستم.
عمیقا به فکر فرو رفتم؛ فکر اینکه چطور میشه بدون درد و خونریزی مرد :|
+ انگیزه امروزمو میدونید چی ساخت؟ آهنگ «من ادامه میدم» یاس. آقا چقد این بشر خوبه.
+ دیگه هیچی پیدا نمیکنم که ضد عفونیش کنم :))) موهام مونده فقط که خب اگه الکل بزنم منطقاً به لقاءالله می پیونده. اگه نمی پیونده بگین بزنم.
+ راستش امروز فهمیدم که چقد خوشبختم! جدی میگم‌.
سرم امروز چندبار گیج رفت، حتی در حالت نشسته. سرما هم خورده‌م، و میگرن هم که دیگه صاحب‌خونه شده. از ساعت ۱۲ شب گیجِ گیجِ خوابم و هنوز خوابم نبُرده. فرایند خوابیدن‌ام واقعا فرساینده شده. تصویر اول وقتی که حالم خوبه: من با لباس‌های نازک و راحت سوار دوچرخه‌م، دو طرفم گندم‌زاره، گندم‌های زرد اما مرطوب، آسمون طوری رو به بیرون ورم کرده که انگار هر آن ممکنه بریزه، اما مطمئنه، هوا خنکه، آفتاب اصلا وجود خارجی نداره. تصویر دوم: یه خونه با یه دیوار آ
رسول مولتان : در غربت بود ولی دلش در گرو  ارزش های انقلاب…همین کافیست.
 
رسول مولتان (زندگی نامه شهید سید محمدعلی رحیمی از زاویه دید همسرش)نویسنده: زینب عرفانیانانتشارات: سوره مهر
بریده کتاب(۱):
سرخیابان ۱۳ آبان، علی توی ژیانش منتظرمان بود، تا دیدمش، دلم هری ریخت. آب دهانم را قورت دادم و رویم را کیپ ترگرفتم.معصومه (خواهر علی) در جلو رو باز کرد که سوار شوم. خواستم بگویم نه که به زور هولم داد توی ماشین و با علی خداحافظی کرد. قرارمان این نبود، گفته
دانلود اهنگ خوبه اخرش بهت رسیدم تورو به دنیا نمیدم بهنام بانی
دانلود کامل خوبه اخرش بهت رسیدم تورو به دنیا نمیدم
دانلود اهنگ جدید بهنام بانی در وبلاگ یک موزیک به نام خوبه اخرش بهت رسیدم تورو به دنیا نمیدم بصورت کامل و با لینک مستقیم 
متن اهنگ بهنام بانی
ادامه مطلب
ترجیح می دهم ببینم که امروز زیاد رنج میکشی تا این که مابقی زندگی ات همیشه کمی رنج بکشی.بعضی موقع ها وقتی میگم "حالم خوبه." دلم یکی رو میخواد که بهم نگاه کنه و بگه "می دونم که نیستی."چرا وقتی مثل خودتون باهاتون برخورد میکنن، بهتون برمیخوره؟!از خودتون بدتون میاد؟!در اسیب زدن پیش دستی میکردم تا بعد ها به خاطر اسیب های احتمالی که از ادم ها خواهم دید خودم را سرزنش نکنم. |اطاق خودکشی|
 
نماهنگ صیدم کن کافیه غربت ؛ گزارش تصویری اجرا های گروه سرود ترنم ولایت در مراسم لاله های زینبی بهشت معصومه سلام الله علیها و حضور در تشییع شهدای مدافع حرم.
 
برای دانلود این نماهنگ زیبا به ادامه مطلب مراجعه نمایید.
 
ادامه مطلب
حاج قاسم سلیمانی شهید شد.و جز این نباید می‌شد. اصلا اولین روزی که لباس سربازی اسلام به تنی رفت، کفن گل‌گون هم زیرش دارد.حاج قاسم سلیمانی شهید شد.و چه تقدیر بابرکتی‌ست شهادت. و چه سخت است انتهای داستان یک مجاهد را جز شهادت تصور کردن...حاج قاسم سلیمانی شهید شد‌.تا همین آخرین دقایق داشت می‌جنگید. عرق می‌ریخت و بی هیچ حاشیه در راه اسلام و ندای جهانی انقلاب اسلامی مجاهدت می‌کرد. حاج قاسم! مبارکت باشد این گوارای گرم فرح‌ناک ابدی.... این هم‌نشینی
دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی_ حرم حضرت معصومه سلام الله علیها _ شهادت حضرت ۹۸
غم دیدی و غربت چشیدی صبر کردیهجران چشیدی، زجر دیدی صبر کردیاز داغ دوری پدر، قدت کمان شداز غربتِ زندان شنیدی، صبر کردیهر دفعه دلتنگِ رضا جانت که بودی...چون شمعِ گریانی چکیدی، صبر کردیعزم سفر کردی، بلا دیدی در این راهبا شوقِ این که می رسیدی، صبر کردیدر ساوه خویشان را به خون دیدی، بمیرمزهرِ جفا را سر کشیدی، صبر کردیتا شهر قم رفتی به عشاقت رسیدیبینِ مریدان
امتحانا وحشتناک سنگین شدن 
یه مغز خسته یه روح خسته تر صبح به زور از تخت پایین میارم کتاب و جزوه ها رو باز میکنم جلوش میگم فکرنکن فقط درس بخون!!
به هیچ چرایی دنیا فکر نمی کنم خودمو غرق میکنم میون اون همه عضله و رگ عروق و اعصاب
به اخرین روزهای امتحانم نزدیک میشم کلی مبحث دارم که هنوز نبستم امروز میشه گفت طلایی ترین روز من هست برای تموم کردن مباحث 
ولی
دیشب یه خواب  دیدم، خواب تو... 
حداقل تو خوابم ادم خوبه قصه باش!! 
یه خواب میتونه کل روزت رو به افت
اگه بخوام بگم حس و حالم خوبه دروغ گفتمحتی حال و هوای ماه رمضان هم منو نگرفتهیه جور حس سردی و بی خیالی نسبت به همه چیز پیدا کردم جاه طلبی ای تو خودم نمیبینمبه اینها اضافه کنید کابوس هایی که میبینمهمه اینها نشون میده حالم خوب نیست و نمیدونم چرانمیدونم دارم از کجا میخورم
ای تکیه گاه و پناه
زیباترین لحظه های
پرعصمت و پر شکوه
تنهایی و خلوت من
ای شط شیرین پرشوکت من
ای با تو من گشته بسیار
درکوچه‎های بزرگ نجابت
در کوچه های فروبسته استجابت
در کوچه‎های سرور و غم راستینی که‎مان بود
در کوچه باغ گل ساکت نازهایت
در کوچه باغ گل سرخ شرمم
در کوچه‎های نوازش
در کوچه‎های چه شبهای بسیار
تا ساحل سیمگون سحرگاه رفتن
در کوچه‎های مه آلود بس گفت و گو ها
بی هیچ از لذت خواب گفتن
در کوچه‎های نجیب غزلها که چشم تو می خواند
گهگاه اگر ا
هرگز پیش نیامده برسم کلید خونه رو پرت کنم روی میز یا گوشه کناری؛ کلیدهای خونه مثل یک راز عزیز هست که فقط من و چند نفر دیگه داریمش...خیلی عزیزه. جا نمیگذارمش، گمش نمیکنم. مثل شناسنامه م مهمه و مثل تصویر آدمهای خونه همیشه در نظرم هست و برای من زیباست.
تبدیل به آدم کمتر در مسیر رشد شخصی تلاش کنی شده ام. بعد از کار بی حوصله ام و نمی تونم اونجور که می خواستم جلو برم. فکر میکنم از یه لحاظ هایی خسته ام، دیرم، پیرم!! خانواده خوبه، دوستا خوبن، کار و حقوق و محیط کار خوبه، وضعیت جسمی هم شکر... ولی دلم بهونه میگیره، دوست داره عاشق بشه، دوست داره مورد عشق واقع بشه ...ولی نیست، آدمش نیست، آدمش بودن مسئله هست، مسئله ش نیست !!  
از قدیم گفتن اعتدال را در زندگیت حفط کن 
حرف قشنگیه بخصوص در شرایط فعلی که اخبار متفاوتی در مورد کرونا می شنویم. 
یک دکتر می گه ویتامین ث برای بالا بردن مقاومت در برابر ویروس خوبه
دیگری می اید می گوید ویتامین بی خوبه و  ویتامین ث خوب نیست.
در اینجا فقط یک کاره که به نظرم منطقی می رسه حفظ اعتدال 
عزیزم!
خوبه که نیستی!
من هنوز قوی نیستم، نه فقط از لحاظ مالی و کاری. من اونقدر قوی نیستم که بتونم گیرایی چشم‌هات رو تحمل کنم، اگه این روزها پیدات بشه و توو چشم‌هام زل بزنی ممکنه قلبم از جاش کنده بشه!
مظاهر.نوشت: عزیزم! من این‌ها رو برای تو می‌نویسم، برای تویی که هنوز وارد زندگیم نشدی، ولی یه روز میای و تنهایی‌هام تموم می‌شه.
 
#متن_روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_طاهری
«زمزمه امام زمان»
آرامش حقیقی چشم انتظارهاصبری بده به سینه ما بی قرار ها
این جمعه هم نیامدی آقا سر قرارپایان نمی‌دهی به قرار و مدار ها
این امتحان ماست که با سختی فراقسنجیده می‌شود تمام عیار ها
ما دل شکسته ایم و... (این که خوبه دل شکستگی در خونه خدا خیلی خوبه ولی بعدش خوب نیست...)
ما دل شکسته ایم و دلت را شکسته ایمشرمنده ایم...شرمنده ایم از غم این انکسار ها
ادامه مطلب
وضعم خوبه ،نه از این جهت که خیلی درس خونده باشم نه ،وضعم خوبه چون روحیه و انگیزه و برنامه عالی دارم ،برناممو خودم نوشتم و میدونم جواب میده ،چند روزیه که شروع کردم به درس خوندن ،یک کانال هم دارم که گزارش کارم را انجا میذارم چنین پیج هایی توی اینستاگرام خیلی رایجه اما اینستاگرام بشدت وقتگیره اما کانال میتونه ایده خوبی باشه 
https://t.me/sabakonkuri
آقا جان تمام این سالها که درس خواندیم:دبیر ریاضی به ما نگفت که حد غربت تو وقتی شیعیانت به گناه نزدیک می شوند بی نهایت است!دبیر شیمی نگفت که اگر عشق و ایمان و معرفت با هم ترکیب شوند ،شرایط ظهور تو مهیا می شود...!دبیر زیست نگفت که این صدای تپش قلب نیست...صدای بی قراری دل برای مهدیست..!دبیر فیزیک نگفت که جاذبه زمین اشک های غریبانه ی توست..نگفت که جاذبه ی زمین به همان سمتی است که تو هستی...!دبیر ادبیات از عشق مجنون به لیلی,از غیرت فرهاد گفت ، اما از عشق ش
آقا جان تمام این سالها که درس خواندیم:دبیر ریاضی به ما نگفت که حد غربت تو وقتی شیعیانت به گناه نزدیک می شوند بی نهایت است!دبیر شیمی نگفت که اگر عشق و ایمان و معرفت با هم ترکیب شوند ،شرایط ظهور تو مهیا می شود...!دبیر زیست نگفت که این صدای تپش قلب نیست...صدای بی قراری دل برای مهدیست..!دبیر فیزیک نگفت که جاذبه زمین اشک های غریبانه ی توست..نگفت که جاذبه ی زمین به همان سمتی است که تو هستی...!دبیر ادبیات از عشق مجنون به لیلی,از غیرت فرهاد گفت ، اما از عشق ش
Saman Jalili
Binazir
#SamanJalili
ساده میپوشه ساده میگرده
با همین کاراش عاشقم کرده
خوبه اخلاقش برنمیگرده
با همین چیزاش عاشقم کرده
شدی مال من 
تو هستی ایده آل من 
با تو عجیبه حال من 
خوش اومدی به قلبم
تو به تنهایی 
واسه خودت یه دنیایی 
چقد خوبه که اینجایی 
خوش اومدی به قلبم
شدی مال من 
تو هستی ایده آل من 
با تو عجیبه حال من 
خوش اومدی به قلبم
تو به تنهایی 
واسه خودت یه دنیایی 
چقد خوبه که اینجایی 
خوش اومدی به قلبم
پرسه تو این شهر میچسبه با اون 
عاشق کافه ست
خب من همچنان در حال خوندن هستم صفحه ی ۴۴۱. دیگه گفتم یه استراحتی به مغز بیچارم بدم. احتمالا تا صبح بیدارم. نه عین دیشبا امشب واقعا بیدار میمونم. چقدر خوبه این روزا حالم اینقدر خوبه اختیار خودمو دارم بزور خوابم نمیبره میتونم بیدار بشم چی بود قبلا همش خواب بودم نمیتونستم بیدارشم. چقدر خوبه داروها اثر دارن و من حالم بهتره. پارسال قبل از دکتر رفتنم خیلی حالم بد بود. خیلی اصلا الان که فکر میکنم باورم نمیشه اون روزارو پشت سر گذاشتمو الان اینجام کاش
می دونی چیه! ما بد وقتی به دنیا اومدیم! درست زمانی به دنیا اومدیم که شعر بزرگان خودشو پیدا کرده، موسیقی ساز بزرگان این قلمرو هنری رو شنیده و نویسندگی قلم نویسنده های بزرگ رو به خودش دیده. نه فقط شعر و موسیقی و نویسندگی، که اصلا کل هنر؛ یعنی نقاشی و خطاطی و منبّت و فیلمسازی و معماری و هرچی که توی این اقلیم بِگُنجه!پس باید معمولی باشیم. معمولی بودن به منزله ی زندگی نکردن و تلاش نکردن نیست، بلکه مفهومِ غاییِ پذیرشِ "خود" رو می رسونه.این که باشیم، ه
بعد از نماز صبح و قبل از طلوع آفتاب، افتادن به راه و رفتن، دور...
بعد اون مهمان های عزیز، همسر رفت
آخرین نفر هم داداش بود که رفت
حس کسی رو داشتم که توی قبر گذاشتندش و دارن او رو با خودش و حساب کتابش تنها می ذارن
غربت یه جورایی تمرین جان کندن باشه شاید...
توفیق اجباری به ترک تعلقات...
خیلی خوبه که این زندگی همیشه حرف جدید برا گفتن داره ، خوبه که میتونه تغییرت بده، یادت بندازه همه مث هم نیستن و میشه باهمین تفاوتا همویگرو خیلی خوب درک کرد خیلی خوب.
چیزایه زیادی از این سه شب مداوم حرف زدن با یه هم اتاقیه خوب دستگیرم شده
چیزایی که باعث شدن تاثیر مهم کلمات رو دوباره و واقعی تر لمس کنم
که این کلماتی که فل بداهه از ذهن و زبان تو میگذرن چه تاثیر زیادی میتونه تو  طرف مقابل و اطرافیانت بزاره ،این مسئولیت توعه که بدونی چه کلماتی و چه ن
اقا سلام 
این روزا خوبه
ینی نه که اتفاق بدی نیوفتاده
همین خوبه دیگه
راستییی باخدا آشتی کردم نماز میخونم
پاییز و هواش یاد دوسال پیش میندازه منوهمه چیزو یادمه خاطرات و حس هام گریه هام موسیقی ای ک گوش میدادم آرزوهایی ک داشتم
 
واو لعنت به کنکور
هنوزم حس میکنم خرابیی که تو من به وجود اورد...
خوشحالم ک بیشتراز دوسال باهاش درگیر نبودم
بگذریم
اوضاع احوال دانشگاه ب نظر خوب میاد
امروز یکی بهم گل داد  
خل شدم رفت
امیدوارم حالم هرروز بهترباشه و تمرکزم
نمیدونم چقدر زمان ببره تا به شرایط جدید عادت کنم فقط میدونم الان خیلی حالم گرفته ست بابت اتاق جدید. هم اتاقیم خوبه . اتاق خوبه. همه چیز اوکیه اما خیلی ساکته:) دلم واسه کرم ریختنای قبل خوابمون تنگ شده. واسه اینکه ساعت ١٢ تصمیم بگیریم به خواب و  تا یک دو نصفه شب رو همون تختامون هی با هم حرف بزنیم و بخندیم. اونقدری که مدام بیان اعتراض کنن که اتاق ٢٩ چرا انقدر شلوغه؟:)) دعوا؟ اره زیاد داشتیم. اما عوضش من برا اولین بار تو زندگیم یکم داشتم طعم شیطنت رو
چقدر نوشتن طولانی سخت شده. بدون اینکه عکس مکش مرگ مایی اون بالا باشه یا نگران حرف و نظر دویست نفر از همکلاسیات باشی یا از این بترسی که یکی ریتوییت کنه فحشت بده و باندش بریزن سرت. چقدر سخته که طولانی تمرکز کنی و بنویسی و صدتا هم لایک پای پستت گالن گالن دوپامین ترشح نکنه توی مغزت. چقد سخت شده که حرف دلتو برای دل خودت بزنی دیگه، نه برای حس خوب دیده شدن و لایک و شوآف و اظهار فضل!
چقد خوبه از گفتن رویاهات نترسی چون کسی نمیشناسدت و هزارتا چشم روی کلمه
سلام
امور درسیم خوب پیش میره.
دیروز هم به یک سمینار دعوت شدم. ورودی سمینار 100 هزار تومن بود ولی برای من رایگان.
خیلی حس خوبی داشتم که که دعوت شدم اونهم به عنوان یه مهمان ویژه.
از سخنرانی ها لدت بردم. دو تا آشنا دیدم و با اونها هم حسابی صحبت کردم. کلا احساس غربت و تنهایی نداشتم. چه ادم های پر انرژی و خستگی ناپذیری که اونجا ندیدم. لذت بردم از این همه انرژی و انگیزه و امید. دوست دارم دورم پر از ادم های اینجوری باشه. ادم هایی که فقط به جلو حرکت می کنن. ا
توالی چند رویداد، تصویری از آینده رو در ذهنم ساخت که خیلی دوست داشتنی بود. هرچند فقط تصویر دوست داشتنی بود؛ حسی که بهم می داد، غربت عجیبی داشت. شبیه کسی که همه چیز رو ترک می کرد... حتی خودش رو. غمگین بود... تنها بود... ولی دوست داشتنی بود... 
 
 
​​​​​​     
وقتی مشکی مد باشه،خوبه . ..
وقتی رنگ مانتو و شلوار باشه، خوبه...
وقتی رنگ عشقه، خوبه . . .
وقتی رنگ کت و شلوار باشه؛خوبه . . .
وقتی رنگ لباس مهمونی باشه،خوبه ...
اما . . .
وقتی رنگ چادر من مشکی شد . . .
بد شد!اخ شد! . . .
افسردگی میاره . . .
اون موقع . . .
بعضی آدم ها . . .
دنبال حدیث و روایت میگردن . . .
که بگن مشکی مکروهه.
یه وقتا مطالب قبلیه وبلاگمو میخونم.
بعد با تعجبی وصف ناپذیر با خودم میگم این من بودم اینارو نوشتم؟
من این همه سختی کشیدم؟
پس کو اون همه فشار؟ پس کو اون همه من دیگه تحمل ندارم‌ها؟
چقدر داغون بودم یه وقتا. همش حس می‌کردم تموم نمیشه.
بماند یه وقتا هم آدم خودش جو میده.
و داشتم به این فکر می‌کردم خدایااااا بزرگ شدن چققققدر خوبه.
چقدر خوبه که دیگه برا هرچیزی ناراحت نمیشی. برا هر چیزی زانوی غم بغل نمی‌گیری. جو نمیدی، عصبانی نمیشی.
دلم میخواهد گریه شوم، اشک شوم و زمین مرا ببلعد.و غربت پسر فاطمه سلام الله علیها ای کاش یک روز مرا بکشد. مهجوری دین و غلبه سنت های جاهلی، داری است که یارای از پای انداختن آدمی را خواهد داشت. باورهایی که لابه لاهای رسم و رسومات به لجن کشیده شده و متعفن یک روز گندشان در می آید.التماس دعاوالی الله ترجع الامور...
عاشقم نباش،اما بهم اعتماد کن...اعتماد از همه چی بالاتره... بالاتره از همه چی...اعتماد، مقدمه‌ی دوستیه...اعتماد، آرامشِ خاطره...اعتماد، یعنی قلب آروم...شاید دردم اینه که اعتماد ندارم...
به بشر که اعتماد ندارم هیچ،
به خالق بشر هم اعتماد ندارم... به خدا اعتماد ندارم...
چرا؟ چون حتی نمی‌دونم خدایی که می‌پرستم، همون خداییه که باید بپرستم؟ خدای من، کیه؟ اصن خدا، با من خوبه؟ یا می‌خواد چیزیو تلافی کنه؟ من از کجا باید بشناسمش؟ اصن خدا خیلی خوبه، قبول، و
من چقدر دلم میخواست که از دو ساعت و ربعی که امروز با هم بودیم یکبار بپرسی چه خبر ؟ و وقتی میگم هیچی سلامتی ! بگی سلامتی و کوفت ، بگو چطوری اینروزا ؟ این سال‌ها؟ این سالها که اصلا ازت نپرسیدم چه خبر که واقعا بخوام بدونم چه خبر؟؟ نگفتی ولی . اونقدر گرم تعریف کردن از روزهات بودی و من اونقدر با هیجان گوش میکردم که حق داشتی همه‌ش از خودت بگی . تو میگفتی و میگفتی و میگفتی ، وسطش هم میپرسیدی تو چه خبر؟ و من ، هیچ! همیشه هیچ ، همیشه سلامتی !
پی‌نوشت : دارم
چگونه می توانید بازنشستگی بهتری برای خودتان رقم بزنید؟

دوست و مشاور بیمه ای شما هستیم.

ارائه کلیه خدمات بیمه ای از تمامی شرکتهای بیمه ای

امکان استعلام قیمت، مقایسه و انتخاب بهترین و کامل ترین پوشش های بیمه ای در سایت و اپلیکیشن بیمه خوبه

bimekhoobe.ir
چقدر خجالت آوره
بعد از مدتها دوری و بی خبری
حالا تختِ بیمارستان
بشه مکانِ دید و بازدیدِِ خواهر وبرادری....
چقدر آدم دوست داره
دور بشه انقدر که
همینجور آشناها
حتی اسمتم فراموش کنن...
"بابی انت و امی که خجالت دارد
ای همه ایل و تبارم به فدایِ تو حسین"
#دلم_ غربت_ خواست...
#صله ی_ رَحِم _کیلویی چند؟!
بسمه تعالی
                               "ولادت حضرت معصومه (ع) و روز دختر مبارک"

حضرت معصومه علیها السلام در اول سال 173 هجری قمری در مدینه چشم به جهان گشود. پدرش
امام هفتم شیعیان حضرت موسی بن جعفر (ع)  و مادرش حضرت نجمه بود که
به علت پاکی و طهارت نفس به او طاهره می گفتند. حضرت معصومه در 28 سالگی و
در روز دوازدهم ربیع الثانی سال 201 هجری قمری در قم به شهادت رسید که
امروز بارگاه ملکوتی و مرقد مطهرش همچون خورشیدی در قلب شهرستان قم می
درخشد و هموا
چگونه می توانید بازنشستگی بهتری برای خودتان رقم بزنید؟

دوست و مشاور بیمه ای شما هستیم.

ارائه کلیه خدمات بیمه ای از تمامی شرکتهای بیمه ای

امکان استعلام قیمت، مقایسه و انتخاب بهترین و کامل ترین پوشش های بیمه ای در سایت و اپلیکیشن بیمه خوبه

bimekhoobe.ir

حسین بهرامی
 
علی محمودوند مسئول گروه تفحص لشکر بود، او در والفجر مقدماتی پنج روز داخل کانال کمیل در محاصره دشمن قرار داشت. علی خود را مدیون ابراهیم می دانست و می گفت: کسی غربت فکه را نمی داند، چقدر از بچه های مظلوم ما در این کانال هستند. خاک فکه بوی غربت کربلا می دهد.
یک روز در حین جستجو، پیکر شهیدی پیدا شد. در وسایل همراه او دفترچه یادداشتی قرار داشت که بعد از گذشت سال ها هنوز قابل خواندن بود. در آخرین صفحه این دفترچه نوشته بود:
«امروز روز پنجم است که در م
داستان کار خوبه خدا درست کنه
داستان کار خوبه خدا درست کنه , دو گدا بودند یک بسیار چاپلوس و دیگری آرام و ساکت .
گدای چاپلوس وقتی شاه محمود و یا وزیرنش را می دید بسیار چاپلوسی می کرد و از سلطان محمود تعریف می کرد و هدیه میگرفت ولی اون یکی ساکت بود .
اون گدای چاپلوس روزی به گدای ساکت گفت چرا تو هم وقتی شاه رو می بینی چیزی نمیگی تا به تو هم پولی داده بشه.
گدای ساکت گفت: کار خوبه خدا درست کنه سلطان محمود خر کیه؟
برای سلطان محمود این سوال پیش اومده بود،
همه ی روز خوبه همه چی عالیه و من ناراحت نیستم. همه چی خوبه تا وقتی که شب میشه سرتو میزاری روی بالشت بعد به خودت میگی : خب وقتشه دیگه بخوابم. اینجا اونجایه که تمام تلاشات برای سرپا موندن فرو میریزه و متلاشی میشی ، با خودت گرمای تنش و اصور میکنی، لبخندهاشو، به این مثفک نیکنی که الان میتونستیم با هم بخندیم و خوشحال باشیم، اینا رو که یادت میاد همه چی شروع میکنه به ترک خوردن و قلبت برای هزارمین بار صدای شکستنشو ظبط میکنه! اما الان وقتشه، این اونجایی
  
بسمه تعالی
"ولادت حضرت معصومه (ع) و روز دختر مبارک"

حضرت معصومه علیها السلام در اول سال 173 هجری قمری در مدینه چشم به جهان گشود. پدرش
امام هفتم شیعیان حضرت موسی بن جعفر (ع)  و مادرش حضرت نجمه بود که
به علت پاکی و طهارت نفس به او طاهره می گفتند. حضرت معصومه در 28 سالگی و
در روز دوازدهم ربیع الثانی سال 201 هجری قمری در قم به شهادت رسید که
امروز بارگاه ملکوتی و مرقد مطهرش همچون خورشیدی در قلب شهرستان قم می
درخشد و همواره فیض بخش و نورافشان دلها و ج
باز بربندید عهدی تازه را



جمعه ای شدعهدهابازشکست...............نه دوصدعهدهزارعهدشکست

گفت مهدی با دوچشمانی نمین..............العجل مولا بیایعنی همین؟

ما زیاران چشم یاری داشتیم.............پس چه شدعهدی که بامن داشتید؟

بازگویید خیل یاران را چه شد؟.................انتظار اهل ایمان را چه شد؟

کاش قدری هم هوایم داشتید.................حرمت سوگند و عهدم داشتید

باز بربندید عهدی تازه را.........................نشکنید این عهدهای تازه را

دل ببرید ازهوی وازهوس........................گوش ن
برای دیدن روی تو ای یار
به غربت سالها بودم گرفتار
ندیدم روی ماه نازنینت
ندیدم رنگ آرامش به یک بار
شب و روزم عجین با میگساری
و لایعقل بفکرت بوده هربار
اسیر روزگاران بوده از تو
نبود م راحتی در خواب و بیدار
شد هر تاری ز گیسویت برایم
طنابی که کشاندم تا سرِ دار
در آن غوغای عقل و عشق، آخر
حقیقت روبرویم شد پدیدار
رسیدم من به عشق خود سرانجام
شدم عاشق به روی عشق این بار
برای دیدن روی تو ای یار
به غربت سالها بودم گرفتار
ندیدم روی ماه نازنینت
ندیدم رنگ آرامش به یک بار
شب و روزم عجین با میگساری
و لایعقل بفکرت بوده هربار
اسیر روزگاران بوده از تو
نبود م راحتی در خواب و بیدار
شد هر تاری ز گیسویت برایم
طنابی که کشاندم تا سرِ دار
در آن غوغای عقل و عشق، آخر
حقیقت روبرویم شد پدیدار
رسیدم من به عشق خود سرانجام
شدم عاشق به روی عشق این بار
چقدر خوبه یکی باشه که بتونی همه حرفاتو باهاش بزنی
البته لزوما نباید یه شخص خاص باشه که همه حرفاتو باهمون بزنی
میتونی تو مسئله های کاری با یکی حرف بزنی
تو مسائل خانوادگی با یکی دیگه
ولی بتونی تمام حرفای کاریتو مثلا باهاش بزنی
و بودن این فرد
یعنی وقتی یچیزی رو بهش میگی لزوما بعدش مجبور نباشی همه چیز رو بهش توضیح بدی  یا دلیل و مدرک بیاری
یعنی یکی که وقتی یچیزی میگی تاییدش میکنه و میفهمه و ادامه میده حرفت رو
بسم الله الرحمن الرحیم
من بی خیال ناله ایران نمی‌شوم
من بی خیال ناله مادر نمی شوم
من بی خیال مرگ وقفس درحصار قبر
من بی خیال حبس نفس ها نمی شوم
از من رسید هرچه رسید از فشار در
من بی خیال مدفن زهرا نمی‌شوم
افسانه نیست قصه سیلی به کوچه ها
من‌بی خیال پهلوی مادر نمی‌شوم
از من بخواه
سر بنهم زیر پای دوست
من بی خیال آنچه تو خواهی نمی‌شوم
در بندگی توست عشق و سروری
من بی خیال قنبر مولا نمی‌شوم
من باغبان غرورم درین دیار
من بی خیال داغ شقایق نمی‌شوم
نا
روز به روز دارم بیشتر به این نتیجه می رسم که از خابگاه خوشم نمیاد و خابگاهی بودن سخته --___--
خوشبینی  و تغییر زاویه ی دید '_' و این چرت و پرتا رو که کنار بذاریم واقعن سخته
دبیرستان ک بودم واسه یک شب خابگاه بودن ذوق مرگ میشدم ولی حالا بعد از یک سال خابگاهی بودن اصلا احساس خوبی بش ندارم... گاهی وقتا خوبه ها...ولی کلا نمیارزه...
زندگی با 500 تا دختر دیگه خیلی مسخرس واقن
اونم تو یه اتاق 16 نفره
قبلنا با خودم میگفتم چقد خوب میشدا اصن جنس مذکری وجود نداشت اما ا

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

وبگاه خبری ابهر اینترنشنال